در حالی که ثابت شده است که درآمد خانواده و سطح تحصیلات والدین با رشد، توانایی و پیشرفت تحصیلی فرزندان ارتباط دارد. عوامل دیگر همچنین مشخص شده است که پیشرفت تحصیلی فرزندان نقش دارد. از جمله میتوان به واژگان که والدین هنگام گفت و گو استفاده میکنند، کتابهایی که در کودکی با کمک والدین خوانده اند میتوان اشاره کرد.
در حالی که یکی از عوامل پیشرفت تحصیلی فرزندان کیفیت روابط والدین و کیفیت فرزندپروری است. این رابطه که مورد تحقیق و تأیید واقع نشده است. طبق تحقیقات مشخض شده است که “مطالعات کمی نقش روابط بین والدین را به عنوان منبع تأثیر در پیشرفت تحصیلی کودکان در نظر گرفته اند. تعداد کمی هنوز هم تأثیر مشترک بین مشکلات خانوادگی (تعارض بین والدین و والدین و کودک)، مشکلات رفتاری کودک و رفاه علمی را برای پیشرفت تحصیلی فرزندان در نظر میگیرند”.
متاسفانه خانوادهها و معلمان با توجه به نمره ای که فرزندان میگیرند بر روی آنها برچسب میزنند و مشخص میکنند که کودک چه تواناییهایی دارد.
آنها نتایج تحصیلی دانش آموز را میبینند. این نتایج را نشانه تواناییهای فرزندان میدانند. آنها به جای انعکاس چگونگی آموزش آن کودک، عادات مطالعه ای که او با گذشت زمان ایجاد کرده و چقدر تلاش کرده است. فقط روی یک سری نتایج به فرزند خود برچسب میزنند.
قدرتمندترین حقیقتی که به هر فرزند باید آموخته شود این است که یادگیری یک مهارت است. به همان روشی که میتوانند یاد بگیرند چگونه تنیس یا گلف را بهتر بازی کنند، میتوانند یاد بگیرند که چگونه بهتر یاد بگیرند. آموزش این حقیقت به فرزندان باعث پیشرفت تحصیلی کودکان میشود.
اما فقط برچسب زدن منفی نیست که مضر است. تحقیقات نشان میدهد، دائماً گفتن به فرزندتان که باهوش است. به همان اندازه میتواند بد باشد. برای بسیاری از دانشجویان، این یک هویت ثابت ایجاد میکند که احساس میکنند مجبور به محافظت از آن هستند، که اغلب عواقب فاجعه باری به همراه دارد.
ایجاد ذهنیت پیشرفت تحصیلی
“ذهنیت: روانشناسی جدید موفقیت” یکی از کتابهایی است که والدین باید حتما مطالعه کنند. این کتاب توسط پروفسور کارول دوک نوشته شده است. وی یکی از جامع ترین مطالعات را در مورد تأثیر ستایش و بازخورد بر پیشرفت تحصیلی فرزندان در مدرسه را انجام داد.
پروفسور دوک دانش آموزان را به 2 گروه تقسیم کرد و آنها را وادار کرد تا یک آزمون ساده را انجام دهند. پس از آن، او به ستایش یک دسته دانش آموزان پرداخت. او آنها را به خاطر هوشمندی ستایش کرد و گفت که آنها نمرات بسیار خوبی گرفته اند زیرا آنها بسیار باهوش بودند.
دسته دوم دانش آموزان که او از تلاش آنها تعریف و تمجید کرد و به آنها گفت که آنها عملکرد خوبی داشته اند زیرا آنها در آزمون بسیار سخت کار کرده اند. سپس او به بچهها فرصتی را داد تا در یک آزمون دیگر شرکت کنند.
فقط 67٪ کودکانی که به دلیل ذات ذهنی (ذهنیت ثابت) آنها مورد ستایش قرار گرفته بودند، با نوشتن یک آزمون جدید موافقت کردند در حالی که 92٪ کودکانی که به خاطر تلاش (ذهنیت رشد) مورد ستایش قرار گرفتند، تمایل داشتند که یکبار دیگر تلاش کنند.
آزمون بعدی بسیار سخت تر طراحی شده است. بیشتر بچههای گروه اول منصرف شدند. بعضی از آنها برگههای تست خود را دور ریختند و آن ها، آزمون را یک آزمایش گنگ خواندند. با این حال بچههای گروه دوم این کار را ادامه دادند تا زمانی که از آنها خواسته شد که متوقف شوند.
پروفسور کارول سپس به هر دو گروه دانش آموزان گفت که آزمایش سوم به همان راحتی آزمون اول است. این آموزش نتیجه ترسناکی را برای آنها به همراه داشت.
بچههای گروه باهوش 20٪ پایین تر از اولین آزمون خود نتیجه گرفتند. این در حالی بود که بچههای گروه دوم 30٪ بیشتر نمره گرفتند.
مطالعات وی نشان میدهد افرادی که به دلیل ذاتی مورد ستایش قرار میگیرند. معمولاً از چالشهایی که هویت “هوشمند” آنها را تهدید میکند، طفره میروند یا سریع تسلیم میشوند. این نشان میدهد برای این که به پیشرفت تحصیلی فرزندانمان کمک کنیم لازم است که آنها را با برچسبهایی مانند سخت گوشی و… مورد ستایش قرار دهیم.
رابطه کمالگرایی والدین و پیشرفت تحصیلی فرزندان
فشار وارده بر والدین امروزی برای انجام همه کارها و فراهم آوردن همه چیز برای فرزندانشان یک مشکل واقعی برای بسیاری از خانوادهها است. از جنگهای آنلاین مامانها تا جنجالیهایی بین دوستان و شرمندگی که در شبکههای اجتماعی ادامه دارد. جای تعجب نیست که مادران و پدران احساس میکنند باید والدین کامل باشند.
اما در اینجا این مسئله وجود دارد. کمال گرا بودن نه تنها برای شما استرس ایجاد میکند. بلکه ممکن است به رفاه و پیشرفت تحصیلی فرزندان نیز آسیب برساند.
در ادامه این مقاله، من میخواهم به این موضوع بپردازم که چگونه سبکهای مختلف فرزندپروری میتوانند به کمال گرایی کمک کنند. هدف سرزنش والدین نیست، بلکه هدف کمک به شما برای درک بهتر خودتان است. والدین ما تأثیر بسزایی در رشد عادت ها، ارزش ها، اعتقادات و چگونگی دید خودمان دارند. و به همین دلیل مفید است که ببینیم چگونه تحت تأثیر تجربیات اولیه خود با والدین قرار گرفته ایم.
بعضی از والدین از هر نظر در زندگی خود کمال گرا هستند. آنها در هر کاری عالی عمل میکنند. در غیر این صورت، زحمت و تلاشی را برای انجام آن کار نخواهند داشت. آنها برای رسیدن به اهدافشان فداکاریهای اساسی میکنند.
طبق اکثر معیارها، این افراد، افراد موفقی هستند. با این حال، آنها هرگز به اندازه کافی احساس خوبی ندارند. دیگران فقط در حوزه والدین کمال گرا هستند. این افراد ممکن است از “موفق نشدن فرزندانشان در زندگی” ترس داشته باشند. یا اینکه اگر به کودک خود کمک نکنند که وارد دانشگاه شود، به عنوان پدر و مادر شکست میخورند. آنها از این نوع موارد ترس دارند. آنهای میترسند که پیشرفت تحصیلی فرزندانشان به اندازه کافی خوب نباشد.
برخی از آنها از خود و بچههای خود انتظار كمال دارند. گرچه ممکن است فکر کنند استانداردهای آنها به برتری منجر میشود، اما در نهایت نیاز آنها نتیجه برعکس میگیرند.
نشانههایی که ممکن است انتظار داشته باشید خودتان یک پدر و مادر کامل باشید:
- وقتی فرزندتان موفق نشد، خود را سرزنش میکنید
- مقایسه خود با والدین دیگر و احساس کوتاه کم کاری کردن
- سرزنش کردن خودتان که نتوانستید کارهای بیشتری برای بچه هایتان انجام دهید، با وجود اینکه قبلاً کارهای زیادی برای آنها انجام داده اید
- خونسردی خود را معمولاً از دست میدهید زیرا انتظارات شما بسیار زیاد است
علائمی که انتظار دارید کودک شما کامل باشد:
- اگر فرزندتان کاری را که به روش شما انجام نمی دهد،شما فکر میکنید اشتباه است.
- هنگامی که کودک شما در حال انجام کاری است، میخواهید او رامدیریت کنید.
- فشار آوردن به کودک برای انجام بی نقص عملکرد
- انتقاد از فرزندتان بیش از آنکه ستایش کنید
- هل دادن فرزندتان برای تحقق رویاهایتان
- ساختن ارزش خود در موفقیت فرزندتان
- فعالیتهای کودک خود را مانند یک آزمون ریاضی یا یک بازی فوتبال مانند رفتارهایی که زندگی را تغییر میدهید.
چه کسی در امر تربیت فرزندان کمال گرا هستند
هیچ کس از اشتیاق برای داشتن بهترین والدین ممکن حتی تا حد غیر منطقی مصون نیست. اما به نظر میرسد گروهی به طور نامتناسبی تحت تأثیر قرار گرفته اند مانند مادران شاغل.
این دو دلیل دارد. اول، هرکسی (زن یا مرد) که عادت دارد در محیط کار فردی با مهارت بالا و موفقیت باشد. نیاز به موفقیت در زمینههای دیگر زندگی خود را نیز احساس خواهد کرد. متأسفانه، هیچ هدف و نقطه عطف مشخصی برای والدین وجود ندارد که کسی بتواند در حوزه تربیت فرزند به موفقیت برسد.
دوم، مادران شاغل اغلب “در تلاش برای انجام همه کارها هستند” میزان بیشتری از استرس را تجربه میکنند. یک نظرسنجی میزان استرسی که میتواند برای یک مادر کارمند ایجاد کند را نشان داد. 80 درصد از انجام هر کاری احساس استرس میکنند، 79 درصد احساس میکنند عقب مانده دارند و بیش از 50 درصد میترسند که لحظات مهم روزمره زندگی خانواده خود را از دست بدهند.
پدران نیز اغلب احساس گناه میکنند. یک نظرسنجی در سال 2015 از مرکز تحقیقات پیو نشان داد که تقریباً 50 درصد پدران میگویند که آنها فقط به عنوان پدر کار بسیار عالی انجام میدهند. یعنی آنها به وظیفه پدری خود نمره پایین تری میدهند.
مرکز تحقیقات پیو دریافت که پدران امروزی به طور متوسط سه برابر بیشتر از پدران بیست سال پیش برای فرزندان خود وقت میگذارند. با این حال، تقریباً نیمی از آنها احساس میکنند که وقت کافی را با فرزندان خود نمی گذرانند.
گرچه والدین تنها قربانیان تربیت فرزندان کمال گرایانه نیستند. این نوع نگرش مادران و پدران میتواند تأثیرات چشمگیری بر فرزندان آنها بگذارد.
تأثیرات منفی بر کودکان
تفاوتی بین والدین با استانداردهای بالا و کمال گرا بودن وجود دارد. داشتن استانداردهای بالا اغلب ویژگی خوبی در والدین است زیرا انتظارات فرزندان را براورده میکنند و به او در موفقیت در زندگی کمک میکند.
با این حال، والدین کمال گرا کودک را بر این باور میاندازند که اگر به بالاترین استانداردها نرسد، یک شکست است. ممکن است یک کودک برای کسب نمرات خوب کارهای مدرسه خود را تقلب کند. زیرا ممکن است فکر کند شما موفقیت را صادقانه ارزیابی میکنید. تحقیقات نشان میدهد، کودکان در هر سنی برای یادگیری باید بدون ترس از عواقب عمده آن اشتباه کنند تا یاد بگیرند